تایتل قالب body { -webkit-touch-callout: none; -webkit-user-select: none; -khtml-user-select: none; -moz-user-select: none; -ms-user-select: none; user-select: none; } طراحی سایت سئو قالب بیان
زیرا که آفتاب، تنهاترین حقیقت ِ شان بود ..


گفته بودم مطمئنم بر می‌گردیم یه روز. به تمام چیزای خوب. بر می‌گردیم ولی کاش اون روزی که بر می‌گردیم، هنوزم همدیگه رو بلد باشیم. کاش بلد باشیم بخندیم هنوز، کاش بلد باشیم بفهمیم همو.
اگه یادمون رفته باشه چی؟ چی‌کار کنیم اگه رسیدیم و دیدیم خودمونو بلد نیستیم؟ اگه اومدیم رو لبه ی جدول راه بریم ولی تعادلمونو از دست دادیم؟

ش. قاف ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۲۸ ۲ ۴ ۲۵۸

تماس برقرار شده (۲)

  • ارغوان :)
    چهارشنبه ۱۳ فروردين ۹۹ , ۰۴:۵۹

    دوباره شروع به یادگیری میکنیم

    دوباره سعی میکنیم خودمون و از بر بشیم 

     

    بذار روزای خوب بیاد

    اون موقع یه فکری میکنیم راجبه اش

    • author avatar
      ش. قاف
      ۱۴ فروردين ۹۹، ۰۰:۴۴
      بلد می‌شیم دوباره، فقط کاش تا داریم از نو یاد می‌گیریم دنیا بمونه منتظرمون. آرومتر بره، راه بیاد. 
  • آسو نویس
    چهارشنبه ۱۳ فروردين ۹۹ , ۱۵:۴۶

    مووودددددد ازلیییی و ابدییییی

    • author avatar
      ش. قاف
      ۱۴ فروردين ۹۹، ۰۰:۵۲
      مودِ مشترک پسر.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

« _همسایه های کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
گور ِ من کجا خواهد بود؟ »
« _در دنباله ی دامن ِ من. » چنین گفت خورشید.
« _در گلوگاه ِ من. » چنین گفت ماه.