گفت من خستهام، فقط میخوام بخوابم.
[ خستهایم ما. مشتهای گرهشده مونو نبین. ]
گفتم بخواب. قد چهارتا پاییز بخواب.
[ ولی پاییز سر نیومده هنوز
پاییز سر نیومده هنوز. ]
گفتم بخواب، ولی توی خوابات هم یادت باشه که فردا صبح باید بیدار شی.
[ مشتهای گرهشده مونو نبین
خیالِ فرداست توی مشتامون
خیالِ فرداست توی مشتامون. ]
تماس برقرار شده (۱)
آسو نویس
دوشنبه ۴ آذر ۹۸ , ۰۶:۴۴توعم غممو گین میکنی:(
ش. قاف
۴ آذر ۹۸، ۱۵:۴۹