تایتل قالب body { -webkit-touch-callout: none; -webkit-user-select: none; -khtml-user-select: none; -moz-user-select: none; -ms-user-select: none; user-select: none; } طراحی سایت سئو قالب بیان
زیرا که آفتاب، تنهاترین حقیقت ِ شان بود ..


همیشه یک امید، دوتا چشم. دوتا چشم ِ امیدوار به بودنت که آخر ِداستان نگاه ِ نا امیدشان را از راهت بر می دارند. دوتا پلک ِ خسته که پرده های سینما می شوند برای آخرین نمایش ِ مردمک های منتظر؛ چشم به راه ِبازیگری که تو بودی و نیامدی. که شاید، فقط شاید انتظارشان جایی میان ِ رویا به پایان رسید برای همیشه. شاید که خواب ِ ایستگاهی را دیدند، که قطاری سوت کشید و پیش ِ پایشان ایستاد. که طرح لبخندت رفته رفته لا به لای سفیدی ِمطلق ِ بخار ِ غلیظ قطار نمایان شد. که پیکر ِچمدان به دست ات، از هیاهوی ابهام و گیجی ِ ایستگاه دور شد و صدای سوت قطار به خاموشی گرایید و صدای تو تنها صدای جهان شد که می گفت برای نرفتن آمده است. که می گفت چمدانش را باز می کند و از هرچه نبودن است خالی اش می کند. شیشه ی عطر ِ رفتن را می شکند و به جایش خانه را پر از بهارنارنج می کند، بوی دارچین و پونه می پاشد به دیوارها. چرک مُردگی ِ انتظار را از تار و پود ِ فرشها و فکرها و چشمها می شوید.. می گفت پایان ِ تلخ ِ قصه ها هذیان بوده فقط.
شاید کسی که تو بودی این ها را می گفت به چشمانی که حتی خوابهاشان لبریز از ترس بود. ترسی که سوغات نیامدنت بود. ریشه ی درختی که کاشته بودی. ریشه ی انتظار چشمانی که خستگی را بغل کرده بودند.


خب، همیشه هم که قرار نیست حرفهای وبلاگ، مصداق ِ حقیقی داشته باشند. ها؟

ش. قاف ۱۵ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۶ ۲ ۱ ۴۳۹

تماس برقرار شده (۲)

  • آسو نویس
    شنبه ۱۶ تیر ۹۷ , ۱۹:۴۰
    قرار نیست حتی اگه حقیقی هم باشند به بقیه بابتش جواب پس بدی‌.
    این‌جا مالِ توعه.💙
    • author avatar
      ش. قاف
      ۱۶ تیر ۹۷، ۲۳:۵۰
      جواب پس دادن که نه.
      ولى خب. آدمه دیگه! مى خونه. فکر مى کنه به چیزى که خونده. فقط دوست ندارم فکر اشتباهى تو ذهن کسى شکل بگیره.
      مرسى که حمایتم مى کنى جگرم 💙
  • Neg
    شنبه ۱۶ تیر ۹۷ , ۲۱:۳۹
    یه سری از نوشته‌هات به معنی کلمه آدم رو به جنون می‌رسونن!
    ولی تو هم‌چنان بنویس.
    • author avatar
      ش. قاف
      ۱۶ تیر ۹۷، ۲۳:۵۱
      تو مجنون نشى خون ات بیافته گردن من! :)))
      چون خواننده ى خیلى خوبى هستى. و خوب مى فهمى.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

« _همسایه های کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
گور ِ من کجا خواهد بود؟ »
« _در دنباله ی دامن ِ من. » چنین گفت خورشید.
« _در گلوگاه ِ من. » چنین گفت ماه.