مثل همیشه، پُست های وبلاگمو زیر و رو می کردم. از بالا تا پایین می رفتم و دوباره بر می گشتم بالا. رفرش می کردم؛ ( انگار که کسی غیر از خودِ من ای که اینجا نشسته ام و دارم مثل دیوونه ها مرور خاطره می کنم هم هست که بتونه تغییری ایجاد کنه و من با رفرش کردن شاهدِ اون تغییر جدید باشم. ) با مرور هر پُست می گفتم دختر! دیدی دو ماه گذشت از اون گریه ها؟ دیدی الکی الکی نُه مااااه (!!) گذشت از اون تجربه ی نابِ عجیب؟ یادته خستگیا رو؟ صدا ها .. صدای حرفا .. قدم های اومدنا .. دور شدنا .. رقصیدنا ..
چشمم افتاد به ستون سمت راست. همون جایی که بازدید و نمایش و این قرتی بازیا رو می نویسه. دیدم روزشمارِ عمر وبلاگم از 340 رد کرده. گفتم ببین داره یک سالش می شه دختر! یک سالگی سال مهمیه. مثل پونزده سالگی، هجده سالگی، چهل سالگی، صد سالگی .. دست بنجبون پس! یه کاری کن!
چی کار کنیم حالا پگاه؟! تولد بگیریم واسه ش؟ پُست بذاریم و لینک عکس کیک با شمع " 1 " و متن لینکو بنویسیم " بفرمایید کیک " ؟ یا تولدت مبارک اندی آپلود کنیم؟
پگاه می گه چرت و پرت نگو. تولدت مبارک؟ آپلود؟ مسخره کردی منو؟
عصبی نشو حالا. اون روحیه منطقیتو بیدار کن پگاه. نیاز دارمش.
پگاه می گه تغییر! مگه نمی گن تغییرِ هرباره، تولدی دوباره است و نمی دونم چیچی؟ بکوب از نو بسازش.
خوشم اومد دختر. هیچ جای این وبلاگ با حالِ یک سال پیشِ من سازگار نیست دیگه. بزن بریم بسازیمش. مگه نمی گن بهار فصل شروعی دوباره ست؟ طراوت و تازگی؟ بریم تازه شیم دیگه. آ ماشالا.
پگاه با یه نگاه تحسین آمیزی نشسته بود بغل دستم.کلی شعر خوندیم. اسم پیدا کردیم. عکس دیدیم. ببرها و بن بست های عاشق رو زیر و رو کردیم.
راضی ایم از نتیجه ش.
خوش اومدی روژند! خوش اومدی رفیق! دیدی حالا کل وبلاگ مال تو شد؟
دمت گرم پگاه.
________________
روژند یعنی آفتاب.
ولی من هنوز از تلفظش مطمئن نیستم.
تماس برقرار شده (۶)
مینا ..
سه شنبه ۱ خرداد ۹۷ , ۲۰:۲۱ش. قاف
۱ خرداد ۹۷، ۲۰:۲۹شایان
سه شنبه ۱ خرداد ۹۷ , ۲۰:۴۶ش. قاف
۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۲۱آسو نویس
سه شنبه ۱ خرداد ۹۷ , ۲۰:۵۲ش. قاف
۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۲۴Neg
چهارشنبه ۲ خرداد ۹۷ , ۰۶:۱۴ش. قاف
۲ خرداد ۹۷، ۱۵:۴۴ع. ا.
شنبه ۵ خرداد ۹۷ , ۰۹:۵۶ش. قاف
۵ خرداد ۹۷، ۲۲:۳۶نیلوفر
دوشنبه ۷ خرداد ۹۷ , ۱۰:۵۹ش. قاف
۷ خرداد ۹۷، ۱۸:۴۰