۱۳۹۶/۱۲/۱۲
۲۲:۴۰
تمام تنم درد می کرد امروز از غمش. از غمت! انگار که بودم تمام روز کنارت. کاش بودم کنارت! کاش بودم و نمی ذاشتم تنهایی درد بکشی. تنهایی غصه بخوری. تنهایی قدم بزنی. تنهایی کنار بیای. کاش نمی ذاشتم اشکاتو خودت پاک کنی!
انقدر احساسش می کنم و انقدر ملموسه برام که انگار غمِ من هم هست. انگار دیگه اصلا غمِ تو نیست! غم منه فقط. انگار تو نبودی هیچوقت توی این ماجرا. من بودم! به جای همه، من بودم!
نمی تونم با تو از فهمیدن حرف بزنم. نمی فهمم. در برابر تو، نمی فهمم. ولی اگر می دونستی تا تهِ تهِ قلبم تیر می کشه وقتی که به یادت می آرم، به یادش می آرم، شاید معنای فهمیدن برای هر دو مون تغییر می کرد. ضمیر "یاد آوردن" اشتباهه براش. یادت هستم مُدام! فقط گاهی شدتش انقدر زیاد می شه که تردید می کنم. که این منم یا تو؟ یا منِ تو؟! یا هیچکس. یه ترکیب اشتباه. یه نوسان همیشگی.
گفت امروز خیلی مشکوک می زنی! گفتم چرا باید مشکوک بزنم؟! گفت چشمات یه جوریه که مثل هیچ روز دیگه ای توی این شیش ماه نیست! نگاهت عجیب شده! چشمام غصه دار بودن یا خوشحال؟ نمی دونم! تو قلبت غصه داره یا خوشحال؟ نمی دونم! بعضی آدما هم بودنشون عذابه هم نبودنشون. بعضی اتفاقا هم رخ ندادنشون عذابه هم رخ دادنشون.
یه هفته هم نگذشته بود که گفتیم به زمان احتیاجه. دیدی چه قدر بالا و پایین داره دنیا؟! چی شد که انقدر زود ورق برگشت؟
کاش نزدیک بودم به تو! کاش نزدیک بودم به تو! کاش می شد که تنها نذارمت با غصه هات. کاش بودی. کاش بودم. کاش بلد بودم از دور غصه هاتو به جون بخرم!
کاش می دونستی چه قدر سخت می گذره بهم وقتی که کنارت نیستم و می دونم حالت آشفته ست. کاش نبودم و هیچوقت اینجوری نمی دیدمت. نمی دیدم با عینک آفتابی بیرون رفتنتو. کاش نبودم.
گفت چشمات یه جوریه که مثل هیچ روز دیگه ای توی این شیش ماه نیست. حال گنگ قروقاطی مه که از چشام می ریزه بیرون؟ یا نکنه دارم می میرم و فردا نمی بینمش دیگه؟!
من می دونم که حالمون خوب می شه یه روز! قول می دم بهت! جوش می خوره این زخم تازه ی دردآلود! می بینم خنده هاتو!
انقدر سریع بود که حتی نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. می خواستیم که بیفته این اتفاق اما نه اینجوری.خوشحال باشم یا ناراحت؟
« همیشه اولش خوبه، همیشه آخرش سخته! »
این متن می تواند ترکیبی از چندین اتفاق و شخصیت و خاطره ی متفاوت باشد.
یک سال و نیم گذشت! از همون شبایی که تنهایی چه قدر گریه کردم با این آهنگ. چه قدر اون روزا سخت بودن برام. ولی سختیشو من احساس می کردم فقط. چه قدر سخت ترن این روزا. برای هردومون این بار. چه قدر بچگونه به نظر میاد اون همه غصه ی شهریور. یه ساله چند سال بزرگ شدیم؟!
تماس برقرار شده (۷)
روز نوشت های یک مهندس
يكشنبه ۱۳ اسفند ۹۶ , ۰۰:۲۵ش. قاف
۱۳ اسفند ۹۶، ۱۹:۵۷ع. ا.
يكشنبه ۱۳ اسفند ۹۶ , ۲۰:۲۸ش. قاف
۱۳ اسفند ۹۶، ۲۰:۳۸آسو نویس
يكشنبه ۱۳ اسفند ۹۶ , ۲۱:۵۶ش. قاف
۱۳ اسفند ۹۶، ۲۲:۱۹ع. ا.
دوشنبه ۱۴ اسفند ۹۶ , ۰۰:۳۵ش. قاف
۱۴ اسفند ۹۶، ۰۱:۰۰آسو نویس
دوشنبه ۱۴ اسفند ۹۶ , ۰۶:۰۸ش. قاف
۱۴ اسفند ۹۶، ۲۱:۱۴نیلوفر
دوشنبه ۱۴ اسفند ۹۶ , ۱۲:۲۳ش. قاف
۱۴ اسفند ۹۶، ۲۱:۱۴Neg
سه شنبه ۱۵ اسفند ۹۶ , ۰۰:۰۴ش. قاف
۱۵ اسفند ۹۶، ۰۰:۱۶