و درست همون جایی که از همه دنیا خسته می شی میای سراغ من. چون گوش می دم. همیشه برای گوش دادن به تو وقت داشته م. حتی وسط میدون جنگ. وسط سیل. وسط کویر. وسط جنگل. وسط طوفان نوح. وسط آتیش. وسط قیامت. وسط بهشت. وسط جهنم. وسط مرگ.
+ Seul sur nos cendres, en équilibre
Mes poumons pleurent, mon coeur et libre
Ta voix s'efface de mes pensées ..
( تنها بر روی خاکستر خاطراتمان، آرام و ثابت
ریه هایم می گِریند، اما قلبم آزادست
صدای تو به آرامی از خاطرم محو می شود .. )
و من به روزی فکر می کنم که می خونی اینجارو. و می ترسم.